رنگرزی
رنگرزی در ایران سابقهٔ دیرینهای دارد. پیش از اسلام، به خصوص شواهدی همچون اشارهٔ گزنفون مورخ یونانی، به کارگاه قالی بافی شاهان هخامنشی در شهر سارد مربوط به ۴۰۰ سال قبل از میلاد و نوشتههایی دربارهٔ قالی ارغوانی رنگ، روی قبر کوروش و کهنترین اثر دارای گره ایران، که تا به حال نخستین نمونه قالی ایران محسوب شده و توسط پروفسور رودنگر در مغولستان در ناحیهای به نام پازیریک کشف شدهاست، وجود هنر قالی بافی و به پیرو آن صنعت رنگرزی را از آغاز تاریخ ایران باستان به صورت هنری ارزنده و تکامل یافته در منطقه قطعی میسازد. در حاشیهٔ فرش پازیریک، نقش تعداد زیادی اسب به چشم میخورد و در بافت آن از رنگهای سبز، آبی، قرمز و زرد استفاده شدهاست. با بررسی نقوش و همچنین طریقهٔ بافت آن معلوم میشود که دست کم سنت هزار سالهای لازم است تا چنین فنون پیچیدهای شکل گیرد.
در دوره ساسانی رنگرزان از احترام خاصی برخوردار بودهاند. کشف نمونههایی از پارچههای دوره ساسانی که شاهکارهایی از ذوق و ظرافت و هنر طراحی و رنگرزی به حساب میآید ناشی از وجود صنایع پیشرفته رنگرزی و نساجی و بی تردید بافت فرش است که اعتبار آن را به اوج میرساند. از نمونههای فرش ساسانی فرش بهارستان یا بهارخسرو میباشد که علاوه بر استفاده از سنگها و جواهرات و تزئینات گران بها و بینظیر، استفاده از رنگهای زیبایی که تمام فصول سال را به نحو شگفتانگیزی در مقابل نگاه بیننده قرار دادهاست.
شیوهٔ ساسانیان در بهکارگیری رنگها با شیوهٔ بیزانسی تفاوت داشته و تنها رنگهای به کار رفته یکیاست ولی رنگهای ساسانی دارای درخشش کمتر و معتدلتر است و هنرمندانهتر تقسیم شده و با در نظر گرفتن نقش انتخاب شدهاند.
پژوهشهای باستان شناسی مؤید آن است که ایرانیان در رنگرزی مانند سایر اقوام و ملل قدیم بسیار با تجربه بوده و مواد رنگزایی که در منسوجات خود به کار میبردهاند، بسیار با ثبات و چشمگیر بودهاست. برای سالهای متمادی مواد رنگزای طبیعی یکی از اقلام صادراتی ایران بودهاست.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 59
ابریشمبافی
نمونههای فراوانی از کارهای ابریشمبافی ایران در موزههای جهان نگهداری میشود و بررسی متخصصان، کیفیت پیشرفتهٔ این هنر را آشکار میکند. محققان همچنین روشن کردهاند که ابریشم ایران از طریق بازرگانان مسیحی به اروپا راه یافته و برای پوشش بسیاری اجساد قدیسان از این نوع پارچه استفاده شدهاست.
در دوران ساسانی ابریشم و صنعت آن در بیشتر شهرهای ایران و بویژه در شهرهای شوش، شوشتر، دزفول و جندی شاپور رواج فراوانی داشت و هر کدام از شهرهای ایران با سبک های گوناگون نوع خاصی از پارچه را تهیه میکردند. بازرگانان ایران در این زمان قدرت خود انحصار ابریشم از چین تا روم را در دست داشتند و گاه پیشرفت صنایع بافندگی و ابریشم کاری ایران به گونهای بودهاست که نه تنها ایرانیان و خاصه زنان ایران را از نیاز به کالاهای خارجی بی نیاز کردهاست بلکه به تولید و تجارت ابریشم در روم نیز آسیب رساندهاست بطوریکه کلیسای بیزانس به ناچار بر آن شدهاست که تا استعمال پارچهها و و بافتهای ابریشمی ایران را ناروا اعلام کند. بافت حریر نیز در این دوره رونق یافته و از مشرق زمین به اروپا راه یافت.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 438
پارچههای زربفت و سیمبافت
جزئیات لباس داریوش سوم (۳۳۱-۳۳۷ پیش از میلاد) در دست ماست. «....و شنلی که از طلا میدرخشید و روی آن دو شاهینی که منقارهای خود را روبروی هم داشتند کشیده شدهبود.»
روایات چینی لیانگ حاکی از آن است که در سال ۵۲۰ میلادی یک پارچه گلابتوندوزی ایرانی برای امپراتور (wu) فرستادهشد و اضافه میکند که جامهٔ شاهان ایران از این جنس ساخته میشود. هان تسانگ مسافر چینی که از ایران در آغاز سدهٔ ششم دیدن کرده، مهارت بافندگان ایرانی را در تولید پارچههای زیبای پشمی، ابریشمی و گلابتوندوزی ابریشمی میستاید. مراکز بافت پارچه در زمان ساسانیان در شوش، شوشتر، جندی شاپور و بصینه بود. در این شهرها و شهرهای خاوری خراسان پارچههای فلزبافت، صنعت مهمی بشمار میآمد. بسیاری از پارچههای قیمتی که در آنجا بافته میشد به اروپای قرون وسطی راه یافت و در اروپا از آن برای اماکن مقدسه، لباسهای کلیسا و کشیشان و لباس تاجگذاری پادشاهان استفاده میکردند. پارچههایی که از آن روزگار باقی مانده اطلاعات ما را دربارهٔ مهارت پارچهبافان زمان ساسانیان تکمیل میکند.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 84
پارچهبافی
تاریخ نساجی در ایران به آغاز عصر نوسنگی میرسد. در حفاریهایی که در غاری نزدیک دریای خزر به عمل آمد قطعات پارچهٔ بافته شده از پشم گوسفند و موی بز بدست آمد و با روش آزمایش کربن ۱۴ معلوم شد که مربوط به ۶۵۰۰ سال (۲۰۰ سال کمتر یا بیشتر) پیشتر از میلاد مسیح است. دوک سره و خامههایی در خانههای اولیهٔ فلات ایران پیدا شده که تاریخ آن به ۵۰۰۰ سال پیش از مسیح میرسد.
همچنین در بین آثار پیدا شده در تپهٔ سیلک کاشان مربوط به ۶۰۰۰ سال پیش از تاریخ، چاقویی از استخوان یافتهاند که مردی را مینمایاند، بر پیکر استخوانی، پارچهای شبیه لنگ نقش بسته که بر کمر بستهاست. شیئی نامبرده قدیمیترین نقش انسانی است که بر بین اشیاء ماقبل تاریخی دیده شدهاست.بافندگی پارچههای طرحدار در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد به شکل طرح دو پودی در غرب ایران ایجاد شد. در این روش دو پود باهم و در یک زمان برده میشوند که یکی از آنها برای سادهباف است و دیگری فقط در جاهایی که طرح لازم داشتهباشد به روی پارچه آورده میشود وگرنه در همان پشت پارچه آویزان باقی میماند. این شکل سادهٔ پارچهٔ مرکب است که آن را پود طرح مرکب مینامند.
در آغاز عصر مسیحیت روش دیگری در بافت پارچهٔ تار مرکب در چین پیدا شد. در دورهٔ پارتها روش چینی در خاور ایران متداول بود. وقتی که این شیوه به سوی باختر گسترش یافت بافندگان ایران چون به طرح بافت پودی عادت داشتند روش چینیها را معکوس کرده و یک پارچه ترکیبی بافتند. این روش ترکیبی نو هیچگاه از بین نرفت و به همان شکل هم به روم شرقی (بیزانس)، سیسیل، ایتالیا، و شمال اروپا رفت و در آنجا به نام پارچههای مرکب شناخته شد. از زمان ساسانیان به این طرف بافت جناغی مرکب بیشتر از پارچهٔ مرکب متداول شد و این نوع بافت تا امروز هم ادامه دارد.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 71
تاریخچه صنعت نساجی در ایران
برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستانشناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی اثار بازمانده از قرون و اعصار پیشین و بازیافته های باستانی به واقعیتها و اطلاعاتی دست یابیم . اما افسانه های ملی ایران نیز با همه ابهام و ایهامی که دارند حقایقی را نیز به ما منتقل می کنند. شواهد و قراین موجود حاکی از ان است که صنعت نساجی در حدود ۳۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح در ایران شروع شده و نشانه های مربوط به ان ضمن کاوشهای باستان شناسی در شوش به دست امده است. تا زمان روی کار مغولان نساجی همیشه یکی از صنایع پر رونق ایران بوده وبه علت پر مصرف بودنش در همه ادوار تلاش شده است تا کشور ما در زمینه تولید ان حالتی خود کفا داشته باشد و افزون بر این اسناد ومدارکی که موجود است ثابت می کند که در مقطعهایی از تاریخ منسوجات ایرانی جنبه صادراتی قوی هم داشته و قدرتمندان از هر وسیله ای بهره میگرفتند تا صنعت نساجی را رونق بخشند .
پس از حمله مغولان به ایران؛ همپای تغییرات متعددی که در زندگی ایرانیان به وجود امد به دلیل انکه مغولان خراج گذار دولت چین شمالی بودند و اصرار به رواج کالا های چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد.به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه های چینی مصرف کنندگان استقبال خوبی از انها به عمل اوردند.تولید کنندگان داخلی نیز به جای انکه به بهبود کیفیت تولیدات محصولات خود بپردازند شروع به پایین اوردن قیمت تولیدات خود کردند تا بتوانند از نظر قیمت با بازار انها به رقابت بپردازند و عده ای نیز خواسته یا نا خواسته از گردونه تولید ورقابت خارج شدند.پس از به قدرت رسیدن صفویان با وجودی که تلاش هی گسترده ای برای احیای صنعت نساجی شد.اما به دلیل تغییر روحیه مصرف تولیدات بیشتر به پارچه های گران قیمت نظیر زری،مخمل و پارچه های ابریشمی گران قیمت منحصر شد و کماکان باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت پارچه های ارزا قیمت مورد نیاز طبقات عادی اجتماع توسط بازرگانان خارجی از کشورهای دیگر وارد می شد.
در سالهای بعد از سقوط دولت صفویه،کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنایع بومی وسنتی کشور ،ازجمله نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس های تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد .در دوران بعد از کریمخان زند که امیرکبیر پای بر عرصه مدیریت کشور نهاد ،برحسب معاهده تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود از امدن اجناس انها به ایران جلوگیری نکرد.ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می دانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن می کرد.قبل از امیرکبیر،لباس سربازها از ماهوت انگلیسی تهیه می شد ولی برای تعالی رشد و توسعه داخلی دستور داد که لباس نظامیان از چوفای پشمین مازندران تهیه شود. در زمان امیرکبیر شالهای دستی کرمانی به قدری عالی بافته می شد که با شالهای کشمیری رقابت میکرد.در ان زمان سردوشی های نظامیان را از اتریش می اوردند،که یک روز یک سردوش زیبا توسط یک خانم به نام بانو خورشید دوخته شد به قصر امیر رسد و ایشان ان را پسندیدند و ان را مورد نشویق قرار دادند واعلام کردند که امتیاز تهیه سردوش را به مدت۵سال به این خانم واگذار نمایند.وی دستور داد برای او کارگاه و ابزار کار ایجاد شود و شاگردان زیاد در خدمت او بگمارند تا سردوشی های مورد نیاز ارتش را تهیه کند.در زمینه نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از ان جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است در زمینه نساجی یک کارخانه بزرگ نخریسی و یک کارخانه بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه حریر بافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه انداری نمود.
زمانی که سیدداوود جان برای استخدام تعدادی معلم به اتریش رفته بود،خطاب به وی نامه ای نوشت:ماهوت زیاد به مصرف لباس های ایرانی می رسد ولازم است که ماهوتسازی را از اهالی اینجا یاد بگیرند تا این صنعت در ایران نیز مستحکم شود و جایگاه خودش را پیدا کند.لذا۲نفرماهوت ساز بسیار ماهر که ماهوت بسیار خوب بسازند معرفی شوند و نمونه ای نیز از اسباب و الات کارخانه ماهوت سازی را با خود بیاورند که اینجا ساخته شده و مشغول ماهوت سازی می شوند .
امیر در این دوران دستور داد به جای شال کشمیری که سود حاصله به جیب دیگران عاید می شود شالی ببافند که منصوب به امیر نمایند واهل کرمان شالی بافتند که قیمت ان به طاقه ای یکصدوشصت تومان رسید و طاقه شال معمول ومتداول چیزی درحدود سی یا چهل تومان قیمت داشت.
زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود،که این مساله باعث شد نه تنها راه او ناتمام ماند بلکه انچه رشنه بود نیز پنبه شد .چرا که بعد از رحلت امیرکبیر دیگر به ان ترتیب کار نمی کردند وشال نمی بافتند. این مساله باعث شد که سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شود و برای انکه حداقل توانسته باشند حمایتی از صنعت نساجی داخلی داشته باشد.،در جلسه مجلس شورای ملی طرحی اریه شد که در ان کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. در مساعی این طرح استفاده از منسوجات داخلی برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش اموزان مدارس به مرحله اجرا گذاشته شد این طرح طی سالهای متمادی و تاسال۱۳۳۷نیز ضعف وقوت داشت اما پس از سال۱۳۴۲حمایت از صنایع داخلی بطور کل به دست فراموشی سپرده شد و اگرچه تلاشها و کوشش هایی در این رابطه به عمل امد تا شعار ایرانی جنس ایرانی بخر را بر سرزبانها بیاندازند اما حرکت حالتی فرمایشی و مقطعی داشت و انچنان که لازم بود از ان پیگیری به عمل نیامد لذا نتایج محسوسی از این طرح به دست نیامد.در کتاب معروف ایران از اغاز تا اسلام به تالیف پروفسور گیریشمن دانشمند وایران شناس معروف،ابراز شده است تاریخ هجاری نقوشی که به۳۰۰۰سال قبل از نیلاد مسیح می رسد وپادشاه لولوبی که یکی از حکام بخر ایران بوده است با لباس کوتاه بر تن و کلاهی مدور برسر نشان میدهد،به این معناست که در ان زمان از پیدایش فن ریسندگی و بافندگی زمانی دراز شاید چیزی حدود چند هزار سال گذشته بود. بی شک بافته های اولیه به صورت شالی بردوش افکنده می شد و با بند یا چیزی شبیه طناب در ناحیه کمر بسته می شد کما اینکه هم اکنون هم در بیت قبایل غیرمتمدن و بدوی افریقا تنپوشی به همین شکل رواج دارد که عموما یک اندازه و یک شکل است و دوخت در ان نقش عمده ای ندارد . همچنین وجود پرز و شرابه بر لباس مذکور نشان می دهد که تنوع در بافت پارچه و تفکیک پارچه به نوع پشمی وغیر پشمی وهمچنین به کارگرفتن تزیینات مخصوص (شرابعه) در ان زمین معمول بوده است به همین جهت کاملا می توان پذیرفت که صنعت نساجی و پوشاک در ان محدوده زمانی،عمد نسبتا جوانی را پشت سر گذاشته و به مرحل کمال رسیده بود.بلاخص کوتاهی و بلندی لباس ها را می توان به عنوان نوعی مد اختصتصی پذیرفت و همین مساله نیز به نوبه خود گویای واقعیت تکامل در امر بافندگی پوشاک است . با همه این تفاسیر می توان نتیجه گرفت که که اغاز کار ریسندگی و بافندگی در ایران به حدود هشت تا ده هزارسال قبل از میلاد مسیح بر می گردد.
همچنین میتوان به کشفیات سیلک بر روی ظروف گلی بدست امده که تصویر پروفسور گیریشمن قدمت انرا به پیش زا قرن هشتم قبل از میلاد مسیح تخمین می زند.در مورد تصویر انسان نقش شده بر روی ظروف گلی پیدا شده ودر سیلک در کتاب ایران از اغاز تا اسلام توضیحاتی داده شده است،که تصویر انسان بر روی ظروف گلی قدیمی تر از یونان است که نیم رخ انسانی را در قرن هشتم قبل از میلاد نشان می دهد.این دانشمند در تعریف نقوش حک شده بر روی ظروف گلی سیلک می نویسد :در ظروف سیلک تصاویری از مردان که پیاده می جنگند و دارای کلاه خود و نیم تنه کوتاه وچسبان هستند نقش شده و همچنین بر روی یک مهراستوانه ای نیز تصویر جنگاوری بر پشت اسب منقوش است کهبا غولی می جنگد.وکفشهای نوک بر گشته پوشیده است.
دانشمند دیگر ایران شناس بنام رنه گووسه نیز بیان می کند که لباس های مردم اولیه ایران بیشتراز مجسمهایی شناخته می شود که در حفاری های مختلف پیدا شده ونوع لباس را مشخص کرده است.قدیمیترین مجسمه ی انسانی در فلات ایران پیدا شده است،این مجسمه کوچک بوده و متعلق به ۴۲۰۰سال قبل از میلاد مسیح می باشد لباس این مجسمهدر کاشان به دست امده است.این لباس از پارچه ای است که به صورت لنگ و کمر بسته شده است.وجوداین پارچه خود دلیل ان است که ساکنین ان روزگار فلات ایران از پوست حیوانات به طور طبیعی استفاده نمی کردند بلکه از پشم پارچه هایی می بافتند .
در غار کمربندی در نزدیکی بهشهر (مازندران)وسایلی بدست امده است که قدمت ان به چیزی حدود ۶۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد این وسایل نشان می دهد که ریسندگی نخ از پشم گوسفند و موی بز در ان زمان متداول بوده است .
اولین پارچه ی بافته شده در ایران به ۴۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست امده است از یک تیغه ی مسی که با سفال های عهد اول در شوش بدست امده است که معلوم می کند که در دوره ی تمدن شوش (۴۵۰۰سال قبل از میلاد مسیح)بافتن پارچه معمول بود و فن پارچه بافی یا توجه به ظرافت پارچه ها کمال را طی کرده بود و قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است .
از یک میله فلزی در تپه حصار دامغان با اثار دیگری متعلق به ۳۰۰۰سال قبل از میلاد به دست امده است که این میله مخصوص ریسندگی بوده و نخ های نازک با ان می تابیدند. این میله نشانه پیشرفت ریسندگی در ان زمان می باشد . اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که فسمتی از ان روشنگر دوران ما قبل از اریایی است بقایای دوک هاو سنگ هایی به دست امده است که نشان میدهد رسندگی در دوره ی افسانه ای ایران معمول بوده است و اسباب و لوازم داشته است.درحدود۲۷۰۰سال پیش از میلاد مسیح بافندگی ظریفتر در فلات ایران معمول شد و ظرافت پارچه های این دوره به خوبی می تواند به ما ثابت کند که دوره نسبتا طولانی بافندگی به منظور پوشانیدن تن به پایان رسیده و ابتکار و ذوق بیش از احتیاج رواج پیدا کرده بود.
بدین ترتیب از روی اکتشافات قابل استناد تاریخی و باتوجه به انچه از نوشنه های محققین و تحقیقات و ایران شناسان نقل شده است می توان پذیرفت که در ان دوران انسانهایی بوده اند که به فن ریسندگی وبافندگی دست پیدا کردند و از این فن بهره برده اند که این مساله از حدود۱۰هزارسال پیش از میلاد مسیح بوده است .در ان زمان از پشم گوسفند و بز برای بافتن پارچه استفاده می کردند.
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به انان منسوب بوده است.با استناد به بحث باستانی ایرانی به این واقعیت تردیدی نیست که رشتن نخ از پشم حیوانات و بافتن پارچه و فراهم اوردن فرش از پشم ونخ از زمان پادشاهان پیشدادی در ایران معمول گردیده و به این ترتیب راه کمال را طی کرده است. نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه بر این مساله متفق القول هستند که پیشدادیان سراغاز بافندگی و پوشاک بوده اند.
اولین کارخانه در زمینه نساجی پشمی با حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال۱۳۰۴تاسیس گردید.متعاقب ان شهرهای یزد،کرمان وکاشان و استانهای خراسان،مازندران،گیلان . اذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود۴کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه،پشم،ابریشم وکنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید انها به حدود ۶۰میلیون متر در سال می رسید.از مجموعه کارخانجات این دوره ۴واحد با سرمایه دولت تاسیس گردیده بود.انگیزه اصلی این کار،صنعتی کردن کشور و گسترش صنایع نساجی و ترغیب و تشویق سرمایه داران بخش خصوصی به فعالیت جهت ایجاد واحدهای ریسندگی و بافندگی در این دوره بود .رشد صنایع نساجی در سال های ۱۳۲۰تا۱۳۳۲به اوج خودش رسید و به همین جهت پارچه های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتند.و ارز فراوانی را از مرز خارج کردند .
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با شکلات عدیده ای روبرو بود. از قبیل فرسودگی ماشین الات ،کمبود قطعات یدکی،عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز ،مسایل کارگران وغیره از عمده این مشکلات بود ؛با اینکه درامدهای سر شاری عاید صاحبان کارخانه ها می گردید ،اما سرمایه گذاری و اصلاح وتوسعه لازم در این صنعت به عمل نیامد. علی رغم مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه های عمومی در طول برنامه عمرانی اول متوجه صنایع نساجی شد و بخش خصوصی پابپای اقدامات درستبه ترمیم نقایص و اصلاح ماشین الات پرداخت،تا جاییکه وضع کارخانه های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبرو گردید و کارخانه های نساجی پنبه ای از۳۰واحدبه۴۱واحد ئ تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب تا ۳۳۵۸۴و۴۴۳۷واحد افزایش یافت.
قبل اجرای برنامه عمرانی اول در کشور کارخانه های دولتی پارچه بافی که در سطح کشور مشغول به فعالیت بودند عبارت بودند از:کارخانه نساجی بهشهر،کارخانه حریر چالوس،کارخانه گونی بافی قایمشهر وکارخانه نساجی قایمشهر .قبل از انقلاب به دنبال بررسی هایی که صورت گرفت کارخانه چیت سازی تهران نیز با سرمایه دولت و با ظرفیتی معادل ۱۰۰۰۰دوک ریسندگی و۳۰۴دستگاه ماشین بافندگی تاسیس شد و به این ترتیب تعدادکارخانه های دولتی به ۵ واحد رسید این مساله در طول اجدای برنامه اول بود.در برنامه عمرانی دوم قبل از انقلاب با دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت.در اغاز این برنامه که در سال۱۳۳۴بود اعتباری به مبلغ ۳میلیارد ریال به این منظور اختصاص داده شد.از محل این اعتبار نوسازی کارخانجات نساجی بهشهر و قایمشهر انجام گردید و تولید ۲واحد نامبرده به این ترتیب از ۵میلیون متر و۱۷میلیون متربه۲۴میلیون متر و۳۰میلیون متر در سال افزایش یافت و متعاقب ان این اقدام با سرمایه گذاری مجدد حجم منسوجات تولیدی کارخانه چیت تهران نیز از۵میلیون متر به۳۶میلیون متر رسید و کارخانه جدیدی با ظرفیت ۲۵میلیون متر تولید سالیانه در قایمشهر تاسیس شد.کارخانه گونی بافی دیگری نیز با ظزفیت تولید ۷میلیون متر در همدان تاسیس گردید.در پایان برنامه دوم مذکور جمعا ۷۵کارخانه بافندگی پنبه ،الیاف مصنوعی ،پشم ،ابریشم و کنف در نقاط مختلف کشور موجود بود. لیکن همه انها در طول برنامه کار فعالیت نداشتند به این معنی که گروهی تعطیل و گروهی نیز با ظرفیت جزیی مشغول به کار بوده اند .
در پایان برنامه دوم بحث تولید در مقایسه با ابتدای برنامه به میزا ن قابل توجه ای افزایش یافت.یعنی تولید پارچه های نخی از ۶۲میلیون متر تولید محصولات کنفی از ۲۰۰۰هزار تن به دو برابر رسید .از سال ۱۳۱۴به بعد تولید منسوجات پشمی ونخی سیر صعودی داشت تا انجا که در سال ۱۳۴۵ایران از ورود پارچه های نخی بینیاز شد و در همین سال دو سوم پارچه های پشمی و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه از خارج تامین گردید.در سال۱۳۴۸جمعا ۱۱کارخانه با سرمایه ای معادل ۸/۱۴۴۵میلیون ریال ایجاد گردید که از این مبلق ۵/۹۳۳میلیون ریال صرف تهیه ماشین الات شدونیز تعداد ۸۲۶نفردر واحدهای مذکور اشتغال یافتند.طی این سال ها ۶۲کارخانه بزرگ نخی و۱۵کارخانه پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می دادند.تعداد خیلی زیادی نیز واحد های نساجی نخی وپشمی کوچک بودند که در کشور فعالیت داشتند که بیشتر انها در اصفهان و تهران و یزد استقرار داشتند.
از مهمترین نکات دیگر در این دوره اموزش کارگران شاغل و ایجاد مدارس حرفه ای و دانشکده های مخصوص این رشته که در مورد دوم دانشکده صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)ربایت در شمار مهمترین مرکز اموزش صنایع نساجی به خصوص رنگرزی به حساب آورد.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 50
صنایع نساجی
بافتن قالی و مفروش ساختن خیمهها و کاخها و تالارهای بزرگ از دوران بسیار کهن از هنرهای ویژهٔ ایران بوده و پارچهها و قالیهای پشمی، ابریشمی و زربافت ایران شهرت جهانی داشته و دارد. خدمت صنعتگران ایرانی به پیشرفت صنعت، در هیچ جا بهتر از توسعهٔ نساجی عیان نیست. ایران در زمینهٔ نساجی و بافندگی نیز از موقعیت جغرافیایی مرکزی خود سود بردهاست. چین در خاور دور در بافندگی ابریشمهای لطیف تجربهٔ زیادی داشت، شبانان آسیای مرکزی که از پشم گوسفند خود استفاده میکردند قالی و فرش را به وجود آوردند در صورتی که آشوریهای باختری، قرنها در بافتن پشم و کتان معروف بودند و هند در جنوب کشت پنبه را توسعه داد و آن را در نساجی به کار برد. ایران توانست از تمام این منابع بهره برگیرد اما هر وقت بافندهٔ ایرانی روش جدیدی اقتباس میکرد، بیدرنگ آن را با راه و روش خود تطبیق میداد و کوشش میکرد که از لحاظ فنی آن را بهبود بخشد.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 93
انقلاب صنعتی با ماشینی شدن تولیدات منسوجات آغاز شد و صنعت نساجی به دلیل ماهیت و ویژگیهای خاص خود زمینه رشد سایر صنایع را فراهم آورد. در ایران نیز این صنعت از قدمت طولانی برخوردار بوده و یکی از مهمترین بخشهای اشتغالزا است که در سالهای اخیر با مشکلاتی روبرو شده و توجه به مشکلات این صنعت شامل:قاچاق منسوجات به داخل کشور، عدم امکان تامین مواد اولیه با کیفیت مطلوب و با قیمت ارزان، افزایش قیمت تمام شده محصولات نساجی به دلیل پایین آمدن 2Lبهرهوری و عواملی همچون بالا بودن نرخ بهره بانکی،تورم بالای سالانه،به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضا با عنایت به پایین آمدن قدرت خرید مردم و بیمه نبودن نرخ ارز مورد نیاز صنایع،مستهلک بودن ماشینآلات تولید در تعدادی از واحدهای تولیدی و...میباشد،سپس اقدامات صورت گرفته توسط کشورهای پیشرو در این صنعت آورده شده است که شامل کاهش هزینههای تولیدی و ضایعات از طریق اتوماسیون پیشرفته به منظور رقابتی کردن کالاهایشان از لحاظ قیمت، بهبود کیفیت و ارائه طرحها و مدلهای جدید و مشتری پسند، تحقیقات وسیع برای دستیابی به نظرات،خواستهها و علایق واقعی مصرفکنندگان در بازراهای داخلی و ...در نهایت نیز پیشنهاداتی ارائه شده است.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 103
عبور از 14 خوان برای رفع مشکلات نساجی
جهانی شدن صنعت نساجی، تجارت جهانی منسوجات و الیاف از اهمیت خاصی برخوردار شده است، با این حال امروز صنعت نساجی و پوشاک در ایران به عنوان صنعتی قدیمی، کهن و اشتغالزا با مشکلات و معضلات فراوانی دستوپنجه نرم میکند.
با در نظر گرفتن مقدار تولید پوشاک و میزان مصرف سالانه در کشور میتوان ادعا کرد که ظرفیت تولید داخل میتواند بیش از 80درصد از نیاز پوشاک کشور را تامین کند، مشروط بر اینکه تولیدیهای پوشاک کشور حداقل 70درصد از ظرفیت اسمی خود را تولید کنند. به گفته کارشناسان صنعت نساجی، این امر امکانپذیر است؛ در صورتی که تولیدکننده ایرانی موانعی بر سر راه خود نبیند و بدون هیچ دغدغهای فقط به امر تولید بپردازد. با توجه به جایگاه ویژه صنایع نساجی و پوشاک در ایران، توجه بیشتر به مشکلات این صنایع و اعمال سیاستهای حمایتی به منظور رفع یا کاهش مشکلات این صنعت ضروری به نظر میرسد.در این راستا، دفتر مطالعات آماری و راهبردی انجمن صنایع نساجی ایران در گزارشی با عنوان «بررسی جامع صنعت پوشاک در ایران و عارضهیابی دلایل عدم توسعه مناسب آن در کشور» که از سوی «علیرضا حائری»، دبیر انجمن و حمیده تشکری شاد تهیه شده، به بررسی دلایل عدم توسعه مناسب صنعت مذکور در کشور و بیان راهکارها پرداخته است.
14 مشکل اساسی در صنعت نساجی
در این گزارش با برشمردن مشکلات عمده صنایع نساجی آمده است: در حال حاضر 14 مشکل اساسی در صنعت نساجی ایران وجود دارد. این مشکلات شامل موارد زیر است:
مشکل تامین سرمایه در گردش و نقدینگی مورد نیاز؛ 2) تحریمهای بینالمللی، قفل بودن شبکه بانکی، همچنین عدم امکان استفاده از اعتبارات بینالمللی از قبیل یوزانسها و ریفاینانسها؛ 3) نوسانات نرخ ارز و عدم امکان پیشبینی صحیح از وضعیت اقتصادی آینده؛ 4) عدم ارتباط مناسب تجاری کشور با جامعه بینالمللی؛ 5) دخالت دولت در قیمتگذاری کالاها؛ 6) بیمه نبودن نرخ ارز مورد نیاز صنایع؛ 7) مستهلک بودن ماشینآلات و عدم نوسازی مناسب آن؛ 8) عدم شفافیت لازم در فعالیتهای اقتصادی؛ 9) عدم امکان تامین مواد اولیه با کیفیت مطلوب و قیمت مناسب؛ 10) بالا بودن قیمت تمام شده محصولات؛ 11) بالا بودن نرخ بهره بانکی؛ 12) عدم توان جذب سرمایهگذار و سرمایهگذاری خارجی؛ 13) عدم ثبات سیاستهای اقتصادی و 14) عدم عضویت در سازمان تجارت جهانی
فرصت هاي WTO براي ايران
در ادامه این گزارش با اشاره به عمدهترین فرصتهایی که برای اقتصاد ایران در پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) میتوان برشمرد،آمده است: رونق سرمایهگذاری خارجی و امنیت اقتصادی بیشتر، بیاثر بودن تحریمهای اقتصادی کشورهای خارجی، نفوذ در بازارهای جهانی، افزایش نقش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در عرصه جهانی، کنترل بر تولید محصولات و کالاها، تندتر شدن روند خصوصیسازی، افزایش صادرات غیرنفتی و افزایش رقابت و کیفیت تولیدات داخلی و رفاه مصرفکننده از جمله فرصتهای پیوستن به سازمان تجارت جهانی است. از سوی دیگر، جذب فناوری و تکنولوژی روز دنیا، ایجاد شفافیت و ثبات در قوانین و مقررات کشور، شایستهسالاری و ارتقای سطح علمی کشور، کاهش ریسک تجاری و اقتصادی، ارتقای سطح روابط تجاری با دیگر کشورهای عضو، همچنین نظاممند شدن و ثبات قوانین و مقررات تجاری از دیگر فرصت های عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی است.
دليل عدم توسعه و رشد نساجي
در گزارش دفتر مطالعات آماری و راهبردی انجمن صنایع نساجی با اشاره به دلایل عدم رشد و توسعه صنعت نساجی و پوشاک در ایران، آمده است: عدم تمایل صاحبان صنایع به سرمایهگذاری در این بخش به دلیل مشکلات قانون کار، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی، عدم بهبود فضای کسب و کار داخلی، سرکوب برند و دخالت دولت در قیمتگذاری و اعمال قوانین محدودکننده از سوی دولت برای تولیدکنندگان از جمله دلایل عدم رشد و توسعه صنعت نساجی و پوشاک ایران است.
سياست ها و راهكارها چيست ؟
پیشرفت و توسعه صنایع نساجی و پوشاک و وارد شدن به بازار رقابتی در گرو عوامل و فاکتورهای مختلفی است. در این میان، در این گزارش با تحلیل سیاستها و راهکارهای موثر در وضعیت صنایع نساجی و پوشاک آمده است: کاهش مالیاتهای مربوط به تولید، کاهش بهره وامهای تولیدی و هزینه سرمایهگذاری، ورود ماشینآلات مدرن و جدید با تکنولوژی پیشرفته برای تولید منسوجات نساجی و پوشاک و تسهیل واردات آنها برای تولیدکنندگان، انطباق کیفیت پارچهها و پوشاک تولید شده از سوی واحدهای مختلف تولیدی با خواستههای بازار هدف از جمله راهکارهای توسعه صنعت نساجی ایران است. از سوی دیگر، برآورده ساختن و تطابق محصولات با نیازهای مشتریان، پرهیز از تولید نابجا و تولید کالاهای فاقد کیفیت، اعمال مشوقهای لازم برای صادرکنندگان، پرداخت تسهیلات بانکی درازمدت با بهره کم برای نوسازی کارخانهها و اعمال کنترل بیشتر بر قاچاق کالا اقدامات دیگری است که برای پیشرفت و توسعه این صنعت میتواند در دستور کار قرار گیرد.
جمع بندي
این گزارش با بررسی کارنامه عملکرد صنعت نساجی و پوشاک کشور این طور نتیجه میگیرد که توفیق در برنامههای صادراتی و کسب سهم مطلوب و پایدار از بازارهای مصرفی جهان، آن هم در شرایط پررقابت امروز اقتصاد جهان، تنها با تدوین و طراحی راهبردی و برقراری امنیت اقتصادی در مسیر تولید به صادرات میسر نبوده و در این موارد، نیاز به اتخاذ استراتژیهای طولانیمدت دارد. نگاهی به کارنامه بزرگان فعلی صنعت نساجی و پوشاک جهان نشان میدهد در همان دورهای که آنها سعی داشتند به هر شکل ممکن صنعت تولید پارچه را با صنعت پوشاک خود همنوا کنند، در ایران دیوار بلندی میان این دو صنعت ایجاد شد و با توجیه فرسودگی ماشینآلات نساجی، پارچه نامرغوب تولید شده در ایران را دلیل و برهان رواج پارچه های خارجی در صنعت پوشاک کشور دانستیم.
درست در همان زمانی که ترکیه و چین سعی در کاهش هزینههای تولید صنعتی داشتند، در ایران به دلیل شیوع بیماری اقتصادی و ارز دونرخی هزینه تولید هر روز بیشتر میشد.
در این میان، به منظور تسریع در روند خروج صنایع نساجی و پوشاک ایران از وضعیت فعلی و تبدیل آن به صنعتی ممتاز در کشور در کنار صنایع پتروشیمی و نفت، باید هماهنگی و همدلی میان طیف وسیعی از فعالان و سازمانهای مرتبط با صنعت نساجی و پوشاک در راستای تغییر ساختار این صنعت از حالت کارگر بر به سرمایهبر به وجود آید.از جمله سیاستهای موثر دیگر در روند رفع مشکلات صنایع نساجی و پوشاک میتوان به اتخاذ قوانین جدیتر به منظور تامین منابع مالی ارزان قیمت، حمایت همه جانبه دولت از واحدهای تولیدی (به وسیله کاهش در میزان تعرفههای گمرکی واردات مواد اولیه، حذف عوارض و مالیات و اعطای تسهیلات ویژه به تولیدکنندگان)، تشویق تولیدکنندگان به تولید فرآوردههای دارای سطح کیفی مطلوب و صادرات محور اشاره کرد.
در حالت کلی و ایدهآل توقف واردات پوشاک باعث میشود که بازار داخلی در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد، اما باید توجه داشت که همزمان با توقف واردات باید صنعت پوشاک کشور مجهز و تقویت شود؛ چرا که این صنعت در حال حاضر پاسخگوی نیاز کشور نیست و اگر تقویت نشود با اعمال سیاست توقف واردات پوشاک، در نهایت ورود پوشاک قاچاق افزایش مییابد.علاوه بر آن، توقف واردات تجهیزات جانبی صنعت پوشاک مانند زیپ، دکمه و... این صنعت را با مشکل جدی روبهرو میکند؛ چرا که کارخانههای داخلی پاسخگوی نیاز صنعت پوشاک کشور نیستند.در این میان، تهاتر مواد اولیه مورد نیاز صنعت نساجی، تصویب پیشنویس لایحه حمایت از تولید پارچه چادر مشکی در کشور، طراحی برند ملی با توجه به سلایق مردم، تکمیل حلقههای نیمه تمام در حوزه تکمیل و چاپ در صنعت پوشاک، افزایش استفاده از پارچههای ایرانی در تولید پوشاک و ایجاد فروشگاههای زنجیرهای پوشاک ایرانی از سوی بخش خصوصی از دیگر راهکارهای موثر در بسط و توسعه این صنعت است. از سوی دیگر، به منظور رشد صنعت پوشاک در کشور باید به ایجاد بستر مناسب برای جذب سرمایهگذاری خارجی در این زمینه اقدام کرد که باعث صنعتی شدن و جهانی شدن هر چه بیشتر این صنعت در کشور میشود. از جمله روشهای ترغیب سرمایهگذاران میتوان به اصلاح موادی از قانون کار، اعطای تسهیلات و امکانات ویژه برای سرمایهگذاری در این زمینه و حتی اعمال معافیتهای مالیاتی اشاره کرد. با اعمال راهکارهای مذکور زمینه مناسب برای ارزآوری پوشاک ایرانی همانند سایر کشورها فراهم خواهد شد. این گزارش در پایان با اشاره به اینکه پوشاک موتور محرک صنعت نساجی کشور است، آورده است: رونق یافتن تولیدات این رشته از صنعت عملا باعث رونق رشتههای بالادستی این بخش در صنایع ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، چاپ و... خواهد شد.
nasajan.com...
برچسب : نویسنده : داودی nasajancom بازدید : 51